ویتا مینها چیستند ؟
ویتامینها مواد آلی و پیچیده ای اند که مقدار کمی از آنها برای انجام بسیاری از اعمال بدن لازم است ـ معمولاً فقط چند میلی گرام یا میکروگرام از ویتامین ها برای تامین نیاز های روزانه مورد نیاز است اما این مقدار کم برای سلامتی بدن بسیار ضروری است ـ بدن انسان نمی تواند اکثر ویتامین ها را بسازد از از طریق تابش نور خورشید بر روی Dاینرو باید از طریق مواد غذائی به بدن رسانده شود ـ گرچه ویتامین
از آمینه ترپیتوفان ساخته شود ـBپوست ساخته میشود و مقدار کمی از ویتامین
ویتامین ها عملکرد های گوناگون در بدن دارند برخی از آنها جزء مهم و ضروری انزایم ها استند ـبعضی از ویتامین ها انتی اکسیدان استند از صدمه رساندن آکسیژن به بدن ممانعت میکنند ـ
به عنوان یک حفاظت کننده هورمونی عمل میکند ـDو ویتامین
اگر به علت رژیم غذائی نا درست یا تغذیه غلط و شرایط جسمانی نا مطلوب ویتامین به مقدار کافی به بدن نرسد برخی از علایم مریضی ظاهر میشود و میتواند به بیماریهای ناشی از کمبود ویتامین منجر شود ـ
ویتامین ها به دو گروه تقسیم میشوند ـ ـ ـ ویتامین های محلول در چربی و ویتامین های محلول در آب ـ ویتامین ها بنام حروف الفبا لاتین نامگذاری شده اند اما هم اکنون ویتامین ها را با نام کیمیاوی آنها میشناسند ـ
به ضعف بینائی کاهش دید در نور کم A برای رشد و نمو طبعی بدن ضروری است ـ کمبود ویتامین A ویتامین
در غذا های باretinol و سر انجام به کوری منجر خواهد شد ـ ویتامین آ به دو صورت یافت میشود ـ ـ رتینول
منشاء حیوانی و کاروتنوئیدها در غذا های تهیه شده از منابع گیاهی که بتا کارتون معروف ترین آنهاست ـ
بتاکارتن در بدن می تواند به ریتنول تبدیل شود ـ شش میلی گرام بتاکاروتن برابر یک میلی گرام رتینول است ـ
مصرف بیش از حد ریتنول می تواند سبب مسمومیت شود بویژه برای جنین زنان حامله بسیار خطرناک است
به همین دلیل به زنان حامله توصیه میشود که از مصرف ویتامین آ با فیصد بالا اجتناب کنند مگر اینکه توسط
داکتر متخصص تجویز شود ـ جگر و غذاهای تهیه شده از آن حاوی مقادیر بسیار بالای از ویتامین آ استند ـ
شیر پنیر و مسکه هم از منابع جذب رتینول استند ـ کاروتن ها در شیر زردک سبزیجات با برگ های سبز تیره
و میوه های نارنجی رنگ مثل زردآلو یافت میشود ـ در برخی کشور ها مانند انگلستان بر اساس قانون
غنی شود ـ D و A مارگرین یعنی مسکه گیاهی باید با ویتامین ها
تیامین برای آزاد سازی انرژی از کربوهیدرات ها مورد نیاز است ـ مقدار مورد نیاز به مقدار B1 ویتامین
مصرف کربوهیدرات ها بستگی دارد ـ کمبود تیامین موجب بیماری بری بری میشود که نوع اختلال در دستگاه
عصبی است و در جوامعی رخ میدهد که برنج غذا اصلی آنها ست ـ
در غلات چهارمغز بادام فندق و گوشت یافت میشود ـ در بعضی کشور ها آرد سفید و قهوه ای و B1 ویتامین
غنی می شوند ـB1 غلات صبحانه با ویتامین
برای آزاد سازی انرژی از کربو هیدرات ها و چربیها مورد نیاز است ـ با اینکه مریضی خاصی Bویتامین 2
در اثر کمبود این ویتامین به وجود نمی آید اما کمبود آن منجر به خشکی و چین خوردگی پوست در اطراف
دهان و بینی می شود ویتامین بی اضافی از طریق ادرار دفع می شود ـ
در میتابولیسم پروتین ها نقش مهمی دارد ـ کمبود این ویتامین ممکن است در اثر بیماری و اثرات جانبیBویتامین 6
می تواند مضر باشد ـ Bدوا ها ایجاد شود ـ مصرف بیش از حد تابلیت های ویتامین 6
در انواع غذا ها یافت می شود و گوشت گوساله ماهی و مرغ منابع غنی آن هستند ـ Bویتامین 6
Bدر تشکیل سلول های خون ولایه های خارجی سلول های عصبی به کار می آید ـ کمبود ویتامین12 Bویتامین 12
در رژیم غذائی Bدر رژیم غذائی افراد به ندرت اتفاق می افتد ـ اما اغلب در گیاه خوران که هیچ گونه ویتامین12
می تواند به علتBدیده نمی شود بوجود می آید مگر آنکه به صورت مکمل غذائی استفاده شود ـ کمبود ویتامین12
لازم است ایجاد شود و منجر به نوعی کم خونی که منتهی به بزرگBیک عامل درونی که برای جذب ویتامین 12
شدن گلبولهای سرخ و آسیب دیدن به دستگاه عصبی می شود ـ
منحصراً در منابع حیوانی وجود دارد گر چه برخی از جلبکها و باکتریا ها می توانند این ویتامین را Bویتامین12
بسازند ولی به صورتی نیست که بدن انسان بتواند از آنها استفاده کند ـ در برخی کشور ها غلات صبحانه را با این
ویتامین غنی می سازند ـ
یک ویتامین محلول در آب است که برای تولید کلاژن پروتین موجود در بافت پیوندی مورد نیاز است و Cویتامین
همچنین در جذب آهن از منابع گیاهی کمک می کند ـ کمبود شدید این ویتامین منجر به مریضی اسکوربوت می شود
خونریزی لثه ها التیام نیافتن زخم ها و صدمه به استخوان ها و دیگر بافتهای بدن از علایم این بیماری است ـ
سریعتر به مصرف می رسد ـ سگرت کشیدن می تواند یک Cاگر بدن تحت استرس و فشار روحی شدید باشد ویتامین
کافی باشد ـ Cاسترس باشد و افراد سگرتی باید غذا ها و نوشیدنی های را مصرف کنند که حاوی ویتامین
برخی افراد مقادیر بسیار زیاد ی از این ویتامین مصرف می کنند زیرا ادعا می شود که از بروز سرما خوردگی
جلوگیری یا آنرا مداوا می کند اما این مطلب هنوز به اثبات نرسیده است ـ
بر علیه برخی از سرطانها و بیماری های قلبی یک نقش حفاظتی دارد و احتمالاًCشواهد نشان می دهد که ویتامین
این توانائی به خواص انتی اکسیدنی آن مربوط می شود برای اضهار نظر قاطع در این مورد اطلاعات بیشتری لازم
منحصراً در غذا هایی که منابع گیاهی دارند یافت می شود و شیر تازه و جگر حاوی مقادیر اندکی Cاست ـ ویتامین
از این ویتامین هستند ـ
در غذا ها به دو صورت یافت می شود ـ کلی کلسیفرل و در مقادیر بسیار کم به صورت ارگوکلیسفرل ـDویتامین
در کنترول Dدر جگر فعال شده و در گرده ها دستخوش تغیرات بیشتری می شود ـ این شکل جدید ویتامین Dویتامین
از طریق تابش اشعه ماواراDمقادیر کلسیم جذب شده توسط روده به عنوان یک هارمون عمل می کند ـ ویتامین
برای اکثر مردم است زیرا غذا ها کمی حاوی Dبنفش بر روی پوست نیز ساخته می شود و این بهترین منبع ویتامین
مقادیر کافی این ویتامین هستند ـ
در کودکان به نرمی استخوان Dبرای استحکام بافت استخوانها هم بسیار ضروری است ـ کمبود ویتامین Dویتامین
و در بزرگسالان به درد و ضعف عضلات منجر می شود ـ
ویتامین به عنوان یک انتی اکسیدان از اکسیداسیون لیپید ها در غشای سلولی جلوگیری می کند ـ
مورد نیاز در رژیم E می تواند خطر ابتلا به سرطان و بیماری های قلبی را کاهش دهد ـ مقدار ویتامین E ویتامین
غذائی به مقدار مصرف اسید های چرب اشباع نشده بستگس دارد ـ
از آنجا که روغنهای گیاهی منابع غنی هر دو هستند کمبود این ویتامین بندرت پیش می اید ـ
---------------------------------------K ویتامین
در هر دو نوع غذاهای تهیه شده از منابع گیاهی و حیوانی یافت می شود و از طریق باکتریا های موجودK ویتامین
برای لخته شدن خون ضروری است ـ کمبود این ویتامین در بزرگسالان بهK در روده هم ساخته می شود ـ ویتامین
ندرت اتفاق می افتد ـ اما گاهی در نوزادان تازه به دنیا آمده دیده می شود ـ برای پیشگیری از این امر باید به نوزادان
داده شود ـ K به طور معمول و مرتب ویتامین
هرات و آشتی بزرگ قدرت طلبان
مدتی است که مردم هرات از نا امنی های متعدد به ستوه آمده اند و این واکنش معمول مردم در هر جای کشور ماست که هرگاه به مشکلی بخصوص مشکل امنیتی برخوردند دست به اعتراض های میزنند و در قدم نخست انگشت روی مقامات محلی میگذارند که دولت باید آنها را برطرف و یا تبدیل نماید. مردم فکر میکنند شاید قبول این تقاضا و جابجائی مسئولین وضع را بهبود ببخشد و با آمدن کدرهای جدید ممکن است راهکارهای جدیدی برای تأمین امنیت در محل روی دست گرفته شود.
ولی دولت هم از آنجائیکه در ادارة مملکت بسیار ضعف و ناتوانی دارد از یکطرف و از جانب دیگر اختیار جابجائی کدرهای ولایات بدست نیروهای خارجی است، با ماست مالی و مماشات کمتر حرف دل مردم را میشنود و به آن عمل میکند.
قوت های محلی و شخصیت های میخکوب شده در منصب های دولتی هم با در پیش گرفتن شیوه های خاص بخاطرابقاء قدرت بسیار با تجربه و استاد شده اند و نمی گذارند به آسانی خلع قدرت شوند و بخصوص ولایتی مانند هرات را که منبع درآمد های باد آورده است نمی خواهند به سادگی از دست بدهند.
آقای انوری که از سیاستمداران کهنه کار افغانستان است نیز با شناخت دقیق از نیروهای خارجی ، حکومت بر سراقتدار و مردم هرات، با زیرکی تمام میکوشد که چند صباحی بیش بر سریر اقتدار باقی بماند و روءیا های خود را که رسیدن به دارائی بی حد و حصر و پرش به مقام های برتر است پوره نماید. جناب انوری در جهت این هدف منفعت بار اینبار دست به ترفندی زد که هم تصمیم گیرندگان اصلی یعنی مقامات ناتو را خوشحال کرد هم آقای کرزی را که مردم فکر میکنند تبدیلی والیان از توان شان است خوشنود ساخت و هم جناب گنی بای یعنی امیر صاحب را بازی داد و هم مردم هرات را . ضمن اینکه مهرة بسیار مؤثری مانند آقای اسپنتا را نیز در دستگاه دولت دارد که هم هراتی است و هم با جناب والی صاحب اخیرا باب خویشی را گشوده و پیوند خانوادگی بر قرار نموده است.
قبل از فرا رسیدن زمان برگزاری کنفرانس اکو فرصت بسیار ارزشمندی برای آقای انوری رخ نمود، در حالیکه جناب کرزی از روزهای آینده یعنی امنیت زمان برگزاری کنفرانس بسیار نگران بود و مقامات ناتو هم تآمین امنیت این کنفرانس را بدیدة شک نگاه میکردند و امیر صاحب هرات هم علاقة چندانی به برگزاری امن و مصئون این کنفرانس نداشتند و بعضی سبوتاژ آنرا از جانب حضرت امیرصاحب محمد اسماعیل خان محتمل می پنداشتند، آقای انوری طرح آشتی محمد اسماعیل خان که هنوز پشتیبانی مردم را تنها وسیلة باجگیری از دولت می پندارد و مولوی خد اداد را که نسبت پشتون بودن و سنگ دفاع از پشتون ها را به سینه زدن و شورای بزرگ افغانان را ساختن تنها گزینة مطمئن دولت قبیله گرا در هرات محسوب می شود و تعدادی افراد شریر را در گوشه و کنار هرات حمایت میکند ، ریخت و بگونة بسیار مضحک این دو قطب به اصطلاح قدرت هرات را بر سر میز مهمانی نشاند. قدرت های که به بی پروایی به منافع هرات و مردم هرات مشهورهستند با یک نمایش مسخره به مردم نشان دادند که دیگر به یکدیگر کاری ندارند و در پی شکست خویش بیش از ین توطئه چینی و نمامی نمی کنند.
حاصل این حرکت سمبولیک جناب انوری رد تعیینی آقای داؤد صبا (از چهره های غرب گرا متعلق به قبیلة آقای کرزی ) که گفته میشد اخیراً بحیث والی هرات تعیین شده است بود که در نتیجه به ابقاء شان انجامید . جناب امیر محمد اسماعیل خان و شیخ الحدیث مولوی صاحب خداداد هم که چون دو مار دینی از چند سال به اینطرف بجان هم افتادند و افتخارات هرات را به لیلام گذاشته اند از همان آغاز به اصطلاح آشتی طبل جنگ دیگری را نواختند و باب دیگری از غیبت و پس گوئی را علیه یکدیگر آغاز نمودند.
امیر صاحب محمداسماعیل خان که خود را مالک اصلی و بلافصل هرات تصور میکنند هرگز تحمل نمی کنند که کسی بدون اجازة شان از هرات نامی ببرد، در حالیکه بارها ضربة این باور ساده لوحانه وغرور آمیز خود را خورده اند مگر گویا که مرغ جناب شان یک پا دارد و در موضع خود بدون مطالعة اوضاع ایستاده اند و هرگز خود را با مولوی صاحب ملا خدا داد کفو و هم وزن نمی دانند که با او منحیث یکطرف معامله رفتار کند بلکه میخواهد همانگونه که خود این بوتة هرزه را به درخت تنومندی رشد داده ، یا باید دنباله رو خودشان باشد یا با تبر انتقام از پای درآورده شودهمین و بس.
جناب مولوی صاحب خدا داد هم که از کنج مسجد به چند طبقه رسیده و به هر میخ منزل شان عبا های بیشماری از کارمل و نجیب و ربانی و ملاعمر و کرزی آویخته است و صد برابر امیر صاحب فرصت شناس وزیرک هستند حالا دیگر به ولینعمت خود یعنی امیر صاحب و امثالشان هیچ وقع و ارزشی نمی گزارند، بخصوص که صفحه برگشته و مشتی تشنگان اعادة قدرت پشتون ها بعنوان مافیای ارگ ریاست جمهوری در ولایات بدنبال مهره های کارآمد هستند ؛ فرصت بسیار خوبی برای مولوی صاحب رخ نمود که باساختن شورای بزرگ افغانان ، تجهیز امان الله شیندند و قتل عام جوانان هراتی ،تجهیز گروه های فشارغیر مسئول و غیره خود را به دل حکومتگران کابل شیرین نماید و حتی به حیث عضو کمیسیون مرموز امنیتی دولت نیز پذیرفته شوند.
در صف بندی کنونی، انوری صاحب و جناب شیخ الحدیث مولوی صاحب خدا داد ، ملا سرور آمر امنیت ، عقده بدلان قدرت مربوط حزب اسلامی ، ملاهای بی سوادی که اخیراً با خیانت ریاست معارف و یا هرمقام دیگری صاحب شهادتنامة صنف دوازده شده اند و در شورای به اصطلاح علماء گرد هم میآیند و حامیان مرموز مافیای ارگ با حمایت محتاطانة و پله بینانة آقای اسپنتا از یکطرف و جناب امیر صاحب عمومی حوزة جنوب غرب ، الحاج عبدالباقی رئیس اسبق ترانسپورت ، حاجی عبدالغنی و خیرمحمد آمرین امنیت و لوژستیک قصر دارالامارة هرات پروفیسر حاجی احمدشاه صارمی از سیاستمداران بسیار فعال هرات و از بیرون هم بسم الله دیوانه و فیضک کچالو و شیراحمد ملدان غوروغاش میکنند و چند تن دیگر در مقابل جناح مولوی صاحب صف آراسته اند.
مردم بیچاره هم گاهی فکر میکنند که امیر صاحب برمیگردد وبار دیگر هرات شکوفا خواهد شد ولی نمیدانند هرچه امروز می درویم کشت های است که حضرت امیر صاحب کرده اند. اول هرات را با دولت شاخ به شاخ کردند و به دولت تن در ندادند و ناسزا گفتند بعد که زورشان نکشید خون چهل نفر جوان هراتی را که امان الله قتل عام کرد به بهای وزارت برق معاوضه کردند بجز چند صد هزاردالری که صرف مرقد مطهر سیدالشهدای هرات الحاج محمد میرویس صادق فرمودند دیگر نامی از هیچ شهیدی نبردند و همه را بفراموشی سپردند . مردم ما باید بدانندکه دولت مغز خرنخورده که ملیون ها دالر را صرف ریشه کن کردن امیر صاحب بکند و بازایشان را به سریر قدرت شان محترمانه بازگرداند مگر اینکه کارد به استخوان امریکائی ها برسد و قائد پیروزمند جهاد هم تعهدات لازم را به ادارة جناب بوش برای پیاده شدن اهداف شان بدهد آنوقت شاید با احتیاط زیاد امیر را به سریر قدرت هرات بازگردانند و هیچ شکی وجود ندارد که شب اول مهمان شیخ الحدیث باشند اینکه مردم چه خواهند گفت نه برای ایشان مهم است نه برای شیخ الحدیث صاحب این فقط مردم خوشباور هرات اند که باز خواهند گفت:
بقلم .......زوبیر
در بارهء حقوق بشر
بشریت روح قدسی بر پهنهء زمین است. روح قدسی در میان ملتها گام برمیدارد، از عشق سخن می گوید و راه را نشان می دهد.
اما من کسانی را دیده ام که چشم به تمجید شما دوخته اند تا نفستان را ذلیل کنند و بدین سان برادرانتان را به بردگی بکشانند.
اینان به همین دلیل می گویند عشق به هستی، مستلزم آن است که دیگران را از حقوق خود محروم سازیم.
اما من می گویم که حمایت از حقوق دیگری، شریف ترین و قشنگترین کار آدمی است.
اگر شرط بقای من فنای دیگری باشد، در آن صورت، خواهم گفت، مرگ برایم عزیزتر از زندگی ست.
و اگر آدمی محترم و دوست داشتنی را نیابم تا به زندگیم خاتمه دهد، به طیب خاطر، با دستان خودم، پیش از آن موعدش رسیده باشد، خود را به وادی ابدیت خواهم کشاند.
فرزانه کسی است که خدا را دوست می دارد و او را می ستاید. شایستگی آدمی ریشه در کردار و اندیشه او دارد، نه در رنگ، باور ها، نژاد و یا اعقاب او. زیرا از یاد مبر دوست من که فرزند آگاه یک چوپان، برای یک ملت، گرامی تر از وارث ناآگاه تاج و تخت پدر است. آگاهی، تنها نشانهء شرافت توست، مهم نیست که فرزند کیستی و از کدام نژادی.
هنگامی که به یاد زادگاهم می افتم از شوق شعله می کشم و با شور و اشتیاق به سمت خانه ای که در آن بالیده ام، رو می کنم.
اما اگر سائلی از آن خانه غذا و پناهی بخواهد و ساکنان خانه او را برانند، شور و شعف من به اندوه و ماتم بدل می گردد و اشتیاقم به فراموشی. آنگاه خواهم گفت:
«خانه ای که نان را از گرسنه و بستر را از درمانده دریغ کند، سزاوار تخریب و ویرانی است.»
بشریت قدسی، روح الوهی بر زمین است. همان بشریتی که در میان ویرانه ها می ایستد، برهنگی خویش را با لباسی مندرس می پوشاند. سیل اشکهایش را بر گونه های رنگ پریده اش روان می سازد و فرزندان خویش را با صدایی که زنگ آن در هوا طنین می افکند، فرا می خواند.
خونم را بریز و تنم را زخم بزن، اما بدان که به روحم آسیبی نمی رسانی و آن را نابود نمی سازی. دست ها و پاهایم را با قفل و زنجیر ببند و به سیاهچاه ام بیفکن. با وجود این، نمی توانی افکارم را زندانی کنی، زیرا افکار من همچون نسیم آزاد است و از فضای بی زمان و بی کران عبور می کند.
جامعهء بشری طی این هفتاد قرن تسلیم قوانین پوسیده شده که دیگر از فهم معنای قوانین متعالی عاجز است.
روح، قدرت فرزانگی و عدالت را برتر از قدرت جهل و استبداد می داند، و قدرتی را که از لبهء تیز تغیش جهل و استبداد بریزد طرد می کند.
قدرت واقعی، بصیرتی است که از عدل و قانون طبیعی حفاظت می کند.
در حسرت دیدار سرزمین زیبایم هستم و ساکنان جان به لبش را دوست دارم.
اما اگر آنها شمشیر به دست بگیرند، و بگویند برای میهن شان است که چنین می کنند، بر سرزمین همسایه حمله می کنند و اموالشان را غارت کنند، مردمانش را قتل عام و فرزندانش را یتیم و زنانش را بیوه، با خون جوانانش زمینشان را آبیاری کنند، و گوشت تن جوانانش را به جانوران ولگردش بخورانند، آنگاه از سر زمینم و مردمانش بیزار می شوم.
نادیا انجمن
نادیا انجمن در 6 جدی سال 1359 در شهر باستانی هرات دیده به جهان گشود و در دامان خانواده روشنفکر، ادیب و متدین پرورش یافت، او از آغاز کودکی یک فرزند استثنایی برای خانواده اش محسوب میشد. بنا به استعداد فوق الاده اش 5 سال بیشتر نداشت که شامل مکتب شد و در دوران تحصیلاتش همیشه جزء شاگردان لایق و محبوب صنف بشمار میرفت، وقتی که صنفِ 10 مکتب، مشغول تحصیل بود، طالبان ،این دشمنان علم و دانش قدرتِ سیاسی افغانستان را بدست گرفتند و همه دوستدران علم و دانش را، مخصوصاً زنان ستمدیدۀ افغانستان را از فراگیری علم و دانش محروم ساختند و این همزمان با شگوفا شدنِ غنچه های شعر در نادیا انجمن بود. البته او سرودن شعر را در دوره ابتدائی مکتب، یعنی ده سالگی آغاز نموده بود و اشعارش را برای همصنفی هایش میخواند، این کار باعث محبوبیت بیشتر او درمیان دوستانش شده بود. او در زمان سلطه طالبان دست از مطالعه بر نداشت و به مطالعه آثار بزرگان دنیای عرفان و ادب افغانستان ،چون مولانا جلالدین بلخی، حافظ شیرازی، شیخ سعدی و شمار زیادی از شاعران ادبیاتت فارسی، پرداخت و در گردهمائی که با خانم های فرهنگ دوست هرات ،تحت عنوان ، کارگاه سوزنِ طلائی ، که در واقع هدف اصلی تبادل نظر در زمینه شعر و ادبیات بود، نه فعالیت در رشته هنر خیاطی یا گلدوزیِ، شرکتِ فعالانه داشت و سروده های با ارزشی در همین دوره از خود باقی گذارده است .بعد از سقوط طالبان او مکتب را با موفقیت در لیسه محجوبه هروی به پایان رسانید و در فاکولته ادبیات هرات در رشته ادبیات و علوم بشری مشغول تحصیل شد و در این رشته نیز لیاقت سرشاری از خود نشان داد و مثل همیشه دانشجوی ممتاز، در بین دانشجویان بود. او توانست فقط هفت سمستر از رشته دلخواهش را پشت سر بگذارد و در15عقرب 1384میلادی بر اثر اختلاف های خانوادگی و لت و کوب توسط همسرش دیده از جهان فرو بست و به ابدیت پیوست او که درآسمان شعر دری افغانستان همچون ستارۀ درخشان بود، با نبودنش ، جهان شعر دری، در فقدانی جبران ناپذیر قرار گرفت. از نادیا انجمن فرزندی به یادگار مانده است ،به نام بهرام سعید که هنگام از جهان رفتن مادرش 5 ماه ازتولدش میگذشت.
از نادیا انجمن دو مجموعه شعری ،بنامهای گل دودی و یک سبد دلهره باقی مانده است. روحش شاد و خداوند به بازماندگانش صبر عطا کند و فرزندش را بانی و نگهدار باشد.
بقلم عفیفه آرزو
به مناسبت دومین سال درگذشت نادیا انجمن این بزرگ بانوی جهان شعر دری
ترا کشتند
تــــــرا کشتنــــد به جـــــرمِ پـــر گشودن
تـــــرا کشتند بـــــه جــــــرم زن بــــودن
تــــــــرا ای دلشــــــده در وادی شعــــــر
تــــــرا کشتند به جـــرم شعـــــر سرودن
تـــــــرا ای تــک ستـــــاره در شب شعر
تـــرا کشتنـــــد بـــــــه جـــــرم ره نمودن
تــرا ای خــــوش سخن ای نکتــــه پرداز
ترا کشتند بـــه جـــــرم خـــــوش سرودن
تــــــرا ای پُـــــر عطـــــوفت بــــا نجابت
تـــــرا کشتنـــــد بـــــه جــــرم نیک بودن
تـــــــــرا ای حقگــــــوئ جستجــــوگــــر
تـــــرا کشتنـــــد به جـــــرم حـــق ستودن
تـــــــرا ی نـــــــو گـــــل زیبـــــائ بیخار
تــــرا کشتنــــد بـــه جـــــرم نــــاب بودن
ترا ای آهنین مشت در دهان جهل وظلمت
تــــرا کشتنــــد به جـــــرم جهـــل زدودن
تــــــرا ای نادیـــــــا، فریادِ حق انجمن ها
تـــــرا کشتنــــد بـــه جـــــرم لب گشودن